موشن گرافيك*مديريت اينستاگرام*انجام پروژه هاي نرم افزاري

توسعه پايدار و متوازن كشور نيازمند گذر سرمايه گذار از عملكرد سنتي شكست خورده به نگرش علمي و كار كارشناسي شده است. متاسفانه تاكنون جايگاه و نقش طرح تجاري در كشور ما به درستي درك نشده و هر ازگاهي شاهد آن هستيم كه كارخانه اي بدليل ناديده گرفتن اين مطالعات تعطيل مي شود و از چرخه رقابت حذف ميگردد. فرودگاه‌هاي متعدد، درياچه‌هاي خشك شده و حتي واحدهاي نيمه فعال همه مويد اين موضوع هستند. اميدواريم هيچ طرحي متولد نشود، مگر آنكه يك مشاور تاييد صلاحيت شده آن را مورد ارزيابي قرار دهد.
عمليات ارزيابي مطالعات امكان سنجي بازار، فني، مالي و اقتصادي، از پيشنهاد طرح آغاز مي‌شود و تا اجراي طرح ادامه مي‌يابد. ابتدا اهداف طرح بررسي مي‌شود، محصولات تعريف مي‌گردد، سپس هزينه‌ها و فوايد محاسبه مي‌شود و در نهايت وارد مرحله انتخاب مي‌شود.
بررسي اصولي و علمي طرح‌هاي صنعتي شامل يك سري مطالعات امكان سنجي جامع و پي در پي (شامل مطالعه بازار، بررسي‌هاي فني، مالي و اقتصادي) است، كه البته با در نظر گرفتن ويژگي‌ها و شرايط خاص هر طرح، درجه شدت و اهميت هر يك از موارد مذكور، تعيين مي‌شود.
مطالعات امكانسنجي صنعتي، مطالعات كارشناسي است كه معمولاً قبل از اجراي طرحهاي سرمايه گذاري صنعتي انجام مي‌گيرد. در اين مطالعات طرح از نگاه بازار، فني، مالي و اقتصادي مورد بررسي و آناليز قرار گرفته و نتايج حاصل از آن به عنو

امروزه گسترش كاربردهاي مختلف فناوري اطلاعات و ارتباطات در كسب و كار بيش از گذشته ضرورت تدوين برنامه‌هاي كوتاه مدت، ميان‌مدت و بلند مدت را در اين حوزه به اثبات رسانده است. خدمات مشاوره در اين زمينه به يك نياز اساسي براي سازمان ها و شركت ها تبديل ‌شده است.

به عبارت ديگر سازمان‌ها نيازمند اين هستند كه قبل از بكارگيري و پياده‌سازي هر يك از راهكارهاي فناوري اطلاعات، باتوجه به شرايط خاص سازمان خود، نسبت به تدوين برنامه‌هاي كوتاه مدت و ميان مدت اقدام نمايند. مديران ارشد سازمانها با بهره گيري از مشاوران كارآزموده در اتخاذ تصميمات راهبردي افق روشني براي سازمان خود به ارمغان مي آورند.

قدرت بخشي به نيروي انساني مخصوصا كارشناسان و مديران واحد فناوري اطلاعات و مهندسان پشتيبان شبكه و سرويس هاي سازمان در راستاي بهبود پويايي سازماني نقش مهم و تاثيرگذاري دارد. در سازمان چابك كه باتغييرات محيطي مداوم روبروست توانايي نيروي انساني فناوري اطلاعات IT و ميزان دانش مديران IT و كارشناسان پشتيباني شبكه و نيروهاي هلپ دسك شركت نقش مهمي را ايفا مي كند. پرواضح است كه اين عناصر مرتبط به هم براي ارتقاء دانش سازماني خود و ساير كارمندان و پرسنل، در مرحله نخست نيازمند به افزايش و بهبود دانش و مهارت هاي خود در زمينه علوم مختلف كامپيوتر و فناوري اطلاعات مي باشند ; اينجاست كه نقش يك مشاور با تجربه در حوزه فناوري اطلاعات و شبكه كامپيوتري مي تواند جهت ارزيابي نيروهاي واحد شبكه و انفورماتيك و سنجش ميزان تخصصي سر

فناوري اطلاعات و ارتباطات، تحولات زيادي در كليه فعاليت هاي اجتماعي از جمله كارآفريني به وجود آورده و به عنوان مهم‌ترين ابزار كارآفريني مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنين كارآفريني در فناوري اطلاعات بهنه وسيعي براي فعاليت دارد. كارآفربني لازمه توسعه فناوري و توسعه فناوري بستر كارآفريني است. بر اين اساس اهميت نقش بستر سازي كارآفريني و وظيفه دولت مشخص مي‌شود. دولت بايد بستر كارآفريني در حوزه فناوري اطلاعات را كه همان شبكه‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي است، توسعه دهد و امكان دسترسي آسان همه به اين شبكه را فراهم كند، ضمن اينكه فرهنگ استفاده از شبكه را ايجاد كرده و گسترش دهد و قوانين و مقررات لازم را تدوبن و اجرا كند.
پديده فرار مغزها كه خصوصاً در فناوري نو بيشتر رايج است از نتايج ضعف كارآفريني در كشورهاي در حال توسعه است. بسياري از نيروهاي تحصيل كرده اين كشورها، صرفاً عملي بار آمده و تربيت شده‌اند و بايد توسط ديگران مديريت شوند و از سوي ديگر، افرادي هم كه شخصيت كارآفريني دارند، بستر كارآفريني را در اين كشورها نمي‌يابند. كارآفرينان مي‌توانند مشاغلي را در زمينه فناوري براي متخصصان داخل كشور ايجاد كنند و در اثر رضايت شغلي كه بوجود مي‌آورند، ع

شروع  كسب و كار يكي از جالب ترين عملكردهايي است كه يك فرد مي‌تواند داشته باشد. بيش از ده ميليون نفر هر ساله  كسب و كاري را اغاز مي‌كنند و در نتيجه بيش از سه ميليون  كسب و كار كوچك هر ساله ايجاد مي‌شود.
كارآفريني مزاياي متعددي دارد و در نتيجه رقابت در اين حيطه نيز بسيار است. درك ابعاد اين رقابت و طرح  كسب و كار دقيق و كارا مي‌تواند منجر به شروع يك كسب وكار موفق شود. آيا عملكرد شما ازين مراحل تبعيت مي‌كند؟ سعي كنيد آن

در بسياري از سازمان ها مديران زمان زيادي را براي تصميمگيري از دست مي دهند اين در حالي است كه امروزه در رقابت بين سازمان ها كسي برنده است كه سريع تر است. برنده بودن در عصر حاضر تعريف متفاوتي پيدا كرده است ديگر اين سازمان هاي بزرگ نيستند كه سازمان هاي كوچك را شكست مي دهند، بلكه سازماني شكست مي خورد كه سريع نيست. براي داشتن سرعت كافي، سازمان ها بايد خود را با تكنولوژي همگام كنند، اين واقعيتي است كه اگر مديران درك كنند آنگاه خود و سازمانشان در مسير صحيحي قرار گرفته اند. استفاده از تكنولوژي علوم داده در سازمان ها و تحليل و نتيجه گيري بر اساس آن ميتواند سرعت سازما نها را بسيار افزايش دهد. پس تصميمگيري هوشمندانه در كوتاهترين زمان ممكن، ارزشي است كه داده ها براي سازمان ها خلق مي كنند. خيلي از سازمان هاي كوچك با استفاده از علم داده و تصميم گيري داده محور، سهم بازار سازمان هاي بزرگ را مال خود كردند.